پیش از شروع مذاکرات وین، از یک سو جمهوریخواهان آمریکایی تلاش میکردند که دولت بایدن در رسیدن به یک توافق با ایران عجله نکند و از دیگر سو جریان انقلابی در ایران نیز تاکید میکردند که نباید برای رسیدن به یک توافق ضعیف در وین عجله کرد. استدلال جمهوریخواهان آمریکایی این بود که دولت ترامپ ایران را به گوشهی رینگ برده و با استمرار تحریمهای حداکثری میتوان اقتصاد این کشور را به مرحلهی سقوط رساند. استدلال جریان انقلابی در ایران نیز این بود که اثر تحریمها تخلیه شده و اگر با طمانینهی بیشتر برای بازگشت آمریکا به برجام تلاش کنیم، میتوانیم امتیازات بیشتری بگیریم. این افراد معتقد بودند اگر چه چک برجام باید نقد شود، اما چون اثر تحریمها تخلیه شده و اقتصاد ایران رشد –ولو اندک- را آغاز کرده، ایران مجبور نیست به دنبال سیاست «توافق به هر قیمت» باشد. اما کدامیک درست میگفتند!؟ آمارهای فصلی از حسابهای ملی ایران که اخیراً توسط مرکز آمار منتشر شده، ادعای جریان انقلابی در ایران را تایید میکند.
بر اساس آمارهای مرکز آمار ایران، اقتصاد ایران که در فصل بهار سال 1399 رشد 4.5-%ی را تجربه کرده بود، در تابستان با بهبود وضعیت به رشد 0.2-% رسید و البته در فصل سوم از سال رشد اقتصادی در کشور مثبت و معادل 0.9% شد. در فصل پایانی سال نیز با یک جهش قابل توجه، رشد اقتصادی به مثبت 6.8% رسید. البته بخشی از این رشد به دلیل افزایش سطح صادرات نفت ایران به صورت روزانه است که چین، در میان واردکنندگان نفت ایران در افزایش درآمد ملی در این دو فصل نقش جدی داشت. با این حال، رشد اقتصادی بدون نفت نیز همین روند بهبود و خروج از رکود را نشان میدهد. رشد اقتصادی بدون نفت کشور که در بهار سال گذشته معادل 2.9-% بود. در تابستان به 0.8-% رسید. پاییز مثبت شد و به 0.3% رسید و در زمستان برابر با 3.3% شد. بنابراین در مجموع، آمارها کمک میکنند تا بدون سوگیریهای سیاسی، ببینیم که واقعاً اقتصاد ایران از رکود خارج شده و اثر تحریمها در شش ماه گذشته تخلیه شده بود.
مروری بر ترکیب رشد از منظر هزینهی نهایی نیز نشان میدهد که به طور متوسط، مصارف عموم مردم پس از کاهش 2.5 درصدی در سال 1397، کاهش 5.4 درصدی در سال 1398 و همچنین کاهش 0.6 درصدی در فصل بهار سال گذشته، کاهش 1.7 درصدی در تابستان 1399 و همچنین کاهش 0.7 درصدی در پاییز سال پیش، در زمستان 1399 مثبت شد و به 9.2% رسید. البته برای بازگشت قدرت خرید مردم به پیش از سال 1397 نیازمند زمان بیشتر و رشد اقتصادی بالاتر هستیم، اما همین که مصرف مردم در فصل پایانی سال پیش افزایش یافته، نقطهی امیدی است برای کسانی که به دنبال تخلیهی اثر تحریمها بودند. همچنین رشد متوسط مصارف دولت نیز به مثبت 6.2% رسیده است. تشکیل سرمایه ثابت ناخالص نیز که در اکثر سالهای دههی 1390، خصوصاً پس از خروج آمریکا از برجام منفی شده بود، در سال گذشته مجدداً مثبت شد. میانگین رشد تشکیل سرمایه ثابت ناخالص در سال گذشته برابر با 2.5% شد. در فصل پایانی نیز این رقم حتی به 8% رسیده بود.
اهمیت مثبت شدن تشکیل سرمایهی ثابت ناخالص این است که وقتی سرمایهگذاری مثبت باشد، در آینده انتظار داریم که رشد اقتصادی نیز مثبت باشد و همچنان افزایش یابد. بنابراین این آمارها نشان میدهند که اقتصاد بزرگ ایران، توانسته اثر تحریمها را تخلیه کند و مجدداً خود را به آستانهی رشد اقتصادی برساند. آمارهای بانک مرکزی از حسابهای ملی نیز، آمارهای مرکز آمار را تایید میکنند. با این حال وقتی به خالص صادرات کشور نگاه میکنیم، میبینیم حتی در سال گذشته نیز رشد این بخش از هزینهی نهایی منفی و معادل 2-% بوده است. بنابراین اگر در مذاکرات وین توفیقاتی حاصل شود یا دولت جدید بتواند از طریق تعامل فعال با کشورهای همسایه، چین، هند و بسیاری از کشورهای مستقل دیگر حجم تجارت را افزایش دهد، از کانال خالص صادرات همچنان میتوان بر رشد اقتصادی افزود. همچنین اگر راههای فروش نفت ایران همچنان باز بمانند (مانند آنچه در سال گذشته شاهد بودیم)، دست دولت برای سرمایهگذاری در زیرساختها، تجهیزات و ماشینآلات بازتر خواهد بود و از این طریق نیز، رشد اقتصادی در سالهای آتی افزایش خواهد یافت.
بنابراین همانطور که آمارها نشان میدهند، اقتصاد ایران از رکود عبور کرده و رشد اقتصادی مثبت در انتظارش است. به همین دلیل است که صندوق بینالمللی پول نیز برای سال میلادی جاری، رشد 3%ی را برای اقتصاد ایران پیشبینی کرده بود که البته بسیاری از تحلیلگران معتقدند امکان رسیدن به رشد بالاتر از اینها نیز وجود دارد. نتیجه آنکه در چنین شرایطی، ایران برندهی کارزار فشار حداکثری ترامپ است. پس این ایران است که عجلهای برای بستن یک توافق بد ندارد و باید به خاطر پیروزی در این کارزار، در مذاکرات وین و همچنین تعاملات پیش رو دست برتر را داشته باشد. اکنون میتوان بازگشت و مروری بر اظهارات اقتصادداننماها و تحلیلگر نماهایی که در رسانههای فارسیزبان انگلیسی، عربستانی و آمریکایی مردم ایران را از فروپاشی اقتصادی میترساندند، داشت. این مزدوران رسانهای دشمن را باید شناخت و به تحلیلهای جهتدارشان نباید اعتماد کرد. همچنین جا دارد، مروری بر ایستادگی رهبر حکیم انقلاب بر شعار «جنگ نمیشود، مذاکره هم نمیکنیم» در طی ایام فشار حداکثری ترامپ نیز داشته باشیم. چه اینکه اگر این ایستادگی نبود، چه بسا دیپلماتها از ترس فروپاشی اقتصاد کشور امتیازهای کلانی داده بودند و تا سالها اقتصاد ایران ممکن بود رشد مثبت را به خود نبیند.
ارسال نظرات